سلام خدمت اقای بابایی اگه براتون امکان داره مطالب بیشتری در مورد روستا وعکس های بیشتری از کوهها در فصل قشنگ پاییز برایمان بگذارید .ممنون و مچکر از لطفتان وسپاس برای زحماتت
سلام
هر روز صبح وقتی چشمانم را بازمی کنم ،
به خودم می گویم:
قدرت آن را دارم که روزم را شاد یا غمگین سازم ،
حق انتخاب با من است ...
یه یاد داشته باش،
امروز از دیروز مسن تر شدی و از فردا جوانتری...
اگر تنها یک لحظه برای رسیدن به رویاهایت باشد ،
آن لحظه امروز است ....
دیروز گذشت و فردا هنوز نیامده است ،
بدان فقط همین امروز را داری ،
شاد باش
صبحتان به خیر و شادی
سلام و صبح به خیر…
هفته ات آغاز با صدها بغل مهربانی.
در دنیا جای کافی برای همه هست ،
جای آنکه جای کسی را بگیرم سعی
کنم جایگاه خود را بیابم.
به جای ترس از نداشتن فردا، امروز حقیقی را زندگی کنم .
سازت اگر عشق بنوازد، همه خلقت خواهند رقصید.
زبانت اگر شیرین باشد ، همه پروانه ها گرد تو خواهند آمد
قلبت که دریای رحمت باشد ، دنیا در آن جای خواهد گرفت ....
پس عشق را به سادگی بنواز،
مهربانی را با زبان شیرینت بخوان و با تمامی قلبت پذیرا باش
سه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم و پس از 15 دقیقه:
هویج: که سفت و محکم بود نرم و ملایم شد
تخم مرغ که شل و وارفته بود سفت ومحکم شد دانه های قهوه در آب حل شدند و آب رنگ و بوی قهوه گرفته است. حالا فرض کنید آبی که در حال جوشیدن است مشکلات زندگیست . شما در مقابل مشکلات چگونه اید؟
مثل هویج سخت و قوی وارد مشکلات می شوید ودر مقابل بسیار خسته میشوید امیدتان را از دست داده وتسلیم می شوید. هیچ وقت مثل هویج نباشید..!
با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید از دیگران متنفر میشوید و همواره تمایل به جدال دارید. هیچ وقت مثل تخم مرغ نباشید…!
در مقابل مشکلات مثل قهوه باشید. آب قهوه را تغییر نمیدهد. قهوه آب را تغییر میدهد. هر چه آب داغتر باشد طعم قهوه بهتر میشود…!
پس بیایید در مقابل مشکلات مثل قهوه باشیم ما مشکلات را تغییر دهیم. نگذاریم مشکلات ما را تغییر دهد.
از طعم قهوه تان لذت ببرید
در خدمتیم **** **** *
فدایی داری .
تو اون تبی که پست میذاشتم بعد عید دیگه نبود به خاطر این مزاحم نشدیم .
حححححححححححححححاججججججججججججججج اقای گگگگگگگگگگللللللللللللل
سلام و صبح به خیر دوستان عزیز
خنده کن ...
که خدا لبخند بنده اش را دوست دارد، این عین شکرگزاریست ...
شادباش که او شادی ات را می خواهد ، این همان عشق است...عشق به هستی...عشق به زندگی ...عشق به خدا ...
درختان را دوست دارم،
چه عاشقانه گذر فصلهای زندگی را،
بر خود پذیرا میشوند ...
هر فصلی زیبایی خود را دارد،
و ما چه مصمم در نپذیرفتن فصلهای زندگی خویش هستیم ...!
هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن !
روز خوب به تو شادی میدهد،
روز بد به تو تجربه،
و بدترین روز به تو درس میدهد ...!
فصلها برای درختان هر سال تکرار میشود،
اما فصلهای زندگی انسان تکرار شدنی نیست ...
تولد ... کودکی ... جوانی... پیری و دیگر هیچ ...
تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف!
آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست،
حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است
« الهی» بوی ناب بهشت می دهد همه ی نامهای قشنگ تو ، نفس می کشم در هوای مهربانی های نابت
«الهی» سپاس که هستی و خدایی می کنی
سلام و صبحتان به خیر
بادبادک با آن که میداندزندگی اش به نخی بند است ، بازهم درآسمان میرقصد و میخندد...
بخند و نگران نباش ، بدان که نخ زندگی ، در دست خداست....
زندگی باید کرد،
گاه با یک گل سرخ،
گاه با یک دل تنگ ،
گاه باید رویید در پس یک باران ،
گاه باید خندید بر غم بی پایان ،
زندگی باور می خواهد
آن هم از جنس امید ،
هر کجا خسته شدی یا که پر غصه شدی
تو بگو از ته دل ،
"من خدا را دارم…"
سلام ، صبح همگی به خیر ، ایام به کام
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده،نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
«صادقانه زندگی کنید»
ما موجودات خاکی نیستیم که بهشت می رویم ، ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم
به پشت سرم نگاه کردم...
جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟
گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛
تو را در سختی ها به دوش می کشیدم
خدایا بی نظیری...
سلام
صبحتون بخیر و شادی…
مسأله چیست؟…
استادی وارد کلاس شد. سه رقم 2 4 8 را روی تخته
سیاه نوشت و سپس رو به شاگردان کرد و پرسید:« خوب، پاسخ چیست؟»
برخی از شاگردان گفتند:« جمعش می شود 14.»
استاد سرش را به علامت منفی تکان داد.
برخی دیگر گفتند:«یه تصاعد عددی است و عدد بعد هم می شود 16.»
استاد سرش را به علامت منفی تکان داد.
عده ای که در ته کلاس نشسته بودند گفتند:«جوابش می شود 64.»
باز سرش را به علامت منفی تکان داد و گفت:«نه.» همه ی شما در دادن پاسخ عجله
کردید.هیچکدام نپرسیدید:«مسأله چیست؟
مادامی که این سوال کلیدی را نپرسیده باشید نه تنها قادر به تشخیص مسأله نخواهید
بود بلکه پاسخ آن را هم نخواهید یافت.»
حق با استاد است این امر به قدری ساده و پیش پا افتاده است که اغلب به فراموشی سپرده می شود. اکثریت قریب به اتفاق ما در غالب موارد به آن که اطلاع درستی از صورت مسأله ای داشته باشیم پاسخ فوری به آن می دهیم.
درک مشکل مساوی با حل آن نیست اما چنانچه مشکلی را خوب درک نکنید هرگز راه حلّی را نیز برای آن نخواهید یافت.
شادمان ترین مردم بهترین چیزها را در زندگی ندارند بلکه آنها بهترین «برداشت » را از زندگی دارند.
سلام و صبح به خیر،آرزوی داشتن شادترین هفته را برای شما عزیزان داریم.
نقاش مشهوری درحال اتمام نقاشی اش بود. آن نقاشی بطورباورنکردنی زیبا بود نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی اش بود که ناخودآگاه در حالیکه آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف عقب رفت. نقاش هنگام عقب رفتن پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه ساختمان بلندش فاصله دارد.شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند .میخواست فریاد بزند،اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و نابود شود،مرد به سرعت قلمویی رابرداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد.نقاش که این صحنه را دید باسرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند.اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود را برایش تعریف کرد که چگونه در حال سقوط بود.
براستی گاهی آینده مان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم، اما گویا خالق هستی میبیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای مارا خراب میکند.
گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت میشویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:
خالق هستی همیشه بهترین ها را برایمان مهیا کرده است.
حلول ماه خیر و برکت ماه مبارک رمضان بر شما عزیزان گرامی باد ، ما را از دعای خیرتان بی نصیب نفرمائید.
خوشبختی را کجا میتوان یافت؟
از خدا پرسید: «خوشبختی را کجا میتوان یافت؟ خدا گفت: آن را در خواستههایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.» با خود فکر کرد و فکر کرد: اگر خانهای بزرگ داشتم بیگمان خوشبخت بودم. خداوند به او داد.
اگر پول فراوان داشتم یقیناً خوشبختترین مردم بودم. خداوند به او داد.
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود.
از خدا پرسید: «حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.» خداوند گفت: باز هم بخواه
گفت: چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم خدا گفت: «بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی. او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها مینشیند و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت میبخشد. »
رو به آسمان کرد و گفت: خدایا خوشبختی اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران
از «فرانک لوید رایت» معمار بزرگ و نامدار در سن ۸۳ سالگی پرسیدند:
از میان کارهای بزرگی که کردهای کدام را بیشتر دوست داری؟پاسخ داد:«کار بعدی را»
کار بعدیتان، روز بعدیتان و خود فردایتان باید بهتر، عظیمتر از کار، روز و فردای، امروزتان باشد، زیرا زندگی و موفقیت یک مقصد نیست یک سفر است، سفری که تا پایان عمر جریان دارد.
موفقیت، پیش رفتن مدام است نه به نقطه پایان رسیدن؛ فتح قله و صعودی دوباره برای فتح قلههای بلندتر زندگی....
اگر بازرگان هستید، هنوز بهترین قرارداد خود را نبستهاید.
اگر معمار و سازنده هستید، هنوز بهترین ساختمان خود را نساختهاید.
اگر آموزگار هستید، هنوز بهترین درس خود را ندادهاید.
زمان آن رسیده که بر امیدواری خود بیافزائید.
پندارهایتان را وسیع کنید و برای موفقیتهای بعدی آماده شوید.
بهترین روزها را شما در پیش دارید،
هنوز بهترین روزهایتان را سپری نکردهاید
سلام خدمت آقای بابایی..
لطفا از باغ های بالا و پائین روستا هم چندتا عکس تو وبلاگ بزارید..به همه سلام برسونید.مخصوصا به دایی خودم عیسی زینتی.ممنون.
تمام مطالب این وبلاگ نشان از زحمات سرسخت شما دهیار محترم و اهالی زحمتکش روستاست
امیدوارم مسئولین پاسخ گوی این همه زحمت شما باشند.
آقا محمد در کنار زحماتی که اینجا درخصوص آبادانی روستا میگذارید مطالبی هم در مورد مکان های زیبای روستا مانند دیده بان و باغ های سرسبز انگور و ... نیز بگذارید من وبلاگ شما را به تمامی دوستان معرفی کردم تا نام این روستا در دیگر شهرها نیز یادآور شود و همه از جگنلو به عنوان روستایی زیبا یاد کنند.
باتشکر از تمام زحمات شما